از اینکهـ بعضیا نمیان سمتت ناراحت نشو ، ایراد از تو نیست !

مگس هیچوقت سمت گل نمیرهـ ؛ همیشهـ میرهـ سمت عنى مثهـخودش …

بهـ بعضیا باید بگی :

عزیزمـ حتی اگه “خدا” خودش بیاد پایین واسهـ تضمینت یا شیطانوبفرستهـ واسهـ به

گردن گرفتن تقصیرت ، دیگه فایدهـ ندارهـ !

“خراب شد تصویرت”

بعضی وقتا باید به بعضی آدما بگی :

خب ! بازی خنده داری بود ، حالا دیگه از زندگیم گمشو بیرون عوضی !

سیــــــــــــــــکتیر..

گرمای تنت ارزانیه همان لاشخورها

من سرمای تنهایی ام را به گرمای هوست ترجیح می دهم …

هوووووووی  باتوام....

انقدر مرا از رفتنت نترسان

قرار نیست تا ابد با هم بمانیم

روزی همه رفتنی اند

ماندن به پای کسی معرفت میخواهد نه بهانه

بلند میگویم : رفتی به درررررک ؛ لیاقت ماندن نداشتی !

میخام پسر بودنو واست تعریف کنم.

پسر بودن یعنی فقط تااخر دبستان بابا مامان پشت سرتن بعدش جامعه بزرگت میکنه

 پسر بودن یعنی استرس سربازی و حسرت درس خوندن بدون استرس

پسر  بودن یعنی فقط یه سال وقت داری که کنکور قبول بشی

پسر بودن یعنی نافتو که بریدن روش دوسال حبسم بریدن

پسر  بودن یعنی بعد18دگ یاسربازی یاسربازی

پسر بودن یعنی جنگ که شدگوشت تنت سیرناموسته

پسر بودن یعنی حفظ خواهرومادروهمسرت از هرچی چشم هیزیه

پسر بودن یعنی سگ دوزدن واسه یه  لقمه نون که جلو زن و بچه کم نیاری

پسر بودن یعنی آزادی که از (آ)اولش تا(ی)اخرش همش مسولیته و حصار

پسر بودن یعنی واسه عیدلباس نخری که دخترت واسه خریده لباس هرچی دوست

داره بخره

پسر  بودن یعنی ادم بده ی داستانایه عشفی

پسر بودن یعنی حرفایی که میمونه تویه دل

پسر بودن یعنی بی پول عاشق نشی

پسر بودن یعنی "مرد که گریه نمیکنه"

پسر بودن یعنی همیشه بدهکاربودن به همه

پسر بودن یعنی مسئولیت مسئولیت مسئولیت

پسربودن یعنی.......

خانوووووووم….شــماره بدم؟؟؟؟؟؟
خانوم خوشــــــگله برسونمت؟؟؟؟؟؟؟
خوشــــگله چن لحظه از وقتتو به مــــا میدی؟؟؟؟؟؟

اینها جملاتی بود که دخترک در طول مســیر خوابگاه تا دانشگاه می شنید!
بیچــاره اصـلا” اهل این حرفـــــها نبود…این قضیه به شدت آزارش می داد
تا جایی که چند بار تصـــمیم گرفت بی خیــال درس و مــدرک شود و به محـــل زندگیش بازگردد.

روزی به امامزاده ی نزدیک دانشگاه رفت…
شـاید می خواست گله کند از وضعیت آن شهر لعنتی….!
دخترک وارد حیاط امامزاده شد…خسته… انگار فقط آمده بود گریه کند…
دردش گفتنی نبود….!!!!

رفت و از روی آویز چادری برداشت و سر کرد…وارد حرم شدو کنار ضریح نشست.زیر لب چیزی می گفت انگار!!! خدایا کمکم کن…
چند ساعت بعد،دختر که کنار ضریح خوابیده بود با صدای زنی بیدار شد…
خانوم!خانوم! پاشو سر راه نشستی! مردم می خوان زیارت کنن!!!

دخترک سراسیمه بلند شد و یادش افتاد که باید قبل از ساعت ۸ خود را به خوابگاه برساند…به سرعت از آنجا خارج شد…وارد شــــهر شد…
امــــا…اما انگار چیزی شده بود…دیگر کسی او را بد نگاه نمی کرد..!
انگار محترم شده بود… نگاه هوس آلودی تعـقــیبش نمی کرد!
احساس امنیت کرد…با خود گفت:مگه میشه انقد زود دعام مستجاب شده باشه!!!! فکر کرد شاید اشتباه می کند!!! اما اینطور نبود!
یک لحظه به خود آمد…
دید چـــادر امامــزاده را سر جایش نگذاشته…!

ﺁﺭﻩ بانو.. ﻫﻨﻮﺯﻡ ﺳﻴﮕﺎﺭ ﻣﻴﻜﺸﻢ ... ﻛﻨﺖ ﭘﺎﻭﺭ...
ﻫﻨﻮﺯﻡ ﻭﺍﺳﻪ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﻭﻗﺘﻲ ﻟﺒﺎﺳﻤﻮ ﺑﻮ ﻣﻴﻜﻨﻲ ﺑﻮﻱ ﺳﻴﮕﺎﺭ ﻧﺪﻡ ﻛﻮﻛﻮ ﺷﻨﻞ ﻣﻴﺰﻧﻢ ...
ﻫﻨﻮﺯﻡ ﺗﻤﺎﻡ ﻟﺬﺗﻢ ﺗﻮﻱ ﺷﺐ ﭘﺎ ﮔﺬﺍﺷﺘﻦ ﺭﻭﻱ ﺑﺮﮒ ﻫﺎﻱ ﻣﻬﺮﻳﻪ ...
ﻫﻨﻮﺯﻡ ﺭﻳﻨﮓ ﺗﻮﻥ ﮔﻮﺷﻴﻢ ﻋﻼﻣﺖ ﺳﻮﺍﻝ ﺷﺎﺩﻣﻬﺮﻩ ....
ﻫﻤﻪ ﭼﻲ ﺳﺮ ﺟﺎﺷﻪ ﺧﺎﺗﻮﻥ ...
ﻓﻘﻂ ... ﺩﻳﮕﻪ ﺗﻮ ﻧﻴﺴﺘﻲ ﻭ ...

وقتی میرفت: گفتم: کجا؟

گفت: به درک… منم گفتم: به درک…

و این چنین بود که ما در اوج تفاهم از هم جدا شدیم… !

لاشـــه ی عشقت

خواهد گــَندید

وقتــی

طبق عادتـــــِ همیشــه!

تقدیمش میکنــی

به غیـــــر…!

گوش کن دلم

ساده نباش این روزاسادگی طرفدارنداره

برای هیچکس چون همه فقط به خودشون فکر میکنن نه به تو

چشم به راه اونی که رفته نشین چون اگه برگرده هم اونی نمیشه که اول بود

به وازه هایی مثل (عاشقتمم)و(بی تو میمیرمم)شک کن این روزا تیکه کلام شدن...

حواست باشه که اصلا به تو ربطی نداره که یکی خعلی تنهاست...

چون همون ادم یه روز بد تنهات میزاره...

محبت زیادی هم نمیخواد بکنی چون اخرش متهمت میکنن

چشمتو ببند روادماو فقط کاره خودتو بکن....پمپاز خون

چون این بار اگه بشکنی راهی جز دور انداختنت ندارم

پَیــــامیـ  دیگر آوردَمـ…

بهـ مَردانـ اینجا نگاهـ مَکــــــــنـ …

اسمشانـ مَرد اســــــــت ؛

مَنـ اگر خوردمـ زَمینـ بهـ نامـــردیـ  هَمیــــــنـ مَردانـ بود…

زَمینـ مَـــــــرد بود کهـ مـَــــــــرا بلــــند کرد …

خودت را زَمینـ بـــــــزن ؛ اما دَست مردانـ  ایــــــــنجا را نگیر …

هی کوچولو!!

نشســــتهـ ایـ ان گوشـــهـ و سیـــگارت را چس دود میکنیـ؟!

گوش کن بچهـ.. اونـ لعنتیـ که زیر پــــــا لهـــــــش کردیـ

تفریح نیـ..حرمــــت دارهـ!درد میــخواهد کشـــــیدنش!

قلیـــونت را بـــکش عمو دودش بیشــتترهـ!!!!